رز سیاه
رز سیاه

عاشقانه ها


خانوادگی رفته بودیم قمصر.
داشتیم جای شما خالی سرکه خیار می خوردیم.
یه جایی نشسته بودیم که دائما مگس ها اذیتمون می کردند.
یهو مادر خانمم با حالت عصبانیت گفت ا ه ه ه ه ما ندیده بودیم خیار هم مگس سرکه بخوره!!
به جون خودم نزدیک بود 13 نفر غشی ببرن اورژانس!




دیشب بابام داشت کیس رو درست میکرد از شلوغیش کلافه شده بودم گفتم اه چه ادمای علّافین اینایی که تو کارخونه کیس سر هم میکنن .

دیدم بابام داره چپ چپ نگام میکنه کفتم چیه ؟

گفت هیچی اینو من سر هم کردم

همون لحظه به هوای دستشویی عین فشنگ از اطاق زدم بیرون




امتحان شیمی داشتیم . خیلی سخت بود همه فکرم تو امتحان بود . مستخدم اومد یه نانی گذاشت رو میزم منم همون جور کلّه ام پایین گفتم خدا رحمت کنه .

یه دفه دیدم کل سالن ترکّید . اومدم جمعش کنم گفتم ببخشید قبول باشه . دیدم باز سالن رفت هوا . یکی از مراقبا گفت : حرف نزنی کلا سنگین بری بنویس . در عرض 5 دقیقه نوشتم دادم رفتم خونه هنوزم که هنوزه سر امتحان که شکلات میدن خنده ام میگیره




یه بار میخواستم به همسرم بگم بریم سمساری وسایل بخیریم .هی میگفتم سعید بریم سیم سیار .اونم میگفتم آخه عزیزم چی داری میگی .منم هی میگفتم سیم سیار دیگه .همون که وسایل کهنه میفروشه …
کلی خندیدیم

 

پدر همسایمون فوت کرده بودبرای مراسم نتونستیم بریم.توی اسانسور همسایمونو دیدم بعداز تسلیت گفتم پدرتون ازحیات دنیا رفتند خدا بیامرزدشون همسایمونم نه گذاشت نه برداشت گفت نه دنیا از حیاتمون رفته باقی عمر شما باشه…..
اصلا من که قرمز شده بودم از خجالت اونو نمیدونم!!!!!

 

یه روز در مغازه بودیم که خیلی خسته بودم و خوابم میومد و به شوخی بهم میگفتن چیه معتاد شدی و هی اذیتم میکردن! منی که تو عمرم حتی قلیون هم نکشیدم و یکی سیگار بکشه فرار میکنم.. یه مشتری اومد و سراغ یه مدل مانتو رو گرفت که فروشنده گفت نداریم که منم اومدم بگم چرا پُشت هَست (منظورم انبار) که هول شدم گفتم چرا پُست هَشت!!!!!
هیچی دیگه کار به تست اعتیاد کشید!!خخخخخخخخخخخخخخ



یه زمانی همیشه برا مسابقات ورزشیم از این نوشابه های انرژی زا استفاده میکردم! که یه روز خیلی دیرم شده بود و سر راه رفتم توی یه مغازه و همینجور که نفس نفس میزدم گفتم اقا نوشابه های انرژی زا دارین؟ کو؟ کجاس؟ چی دارین؟ چنده ؟
فروشنده خیلی ریلکس و بدون مکث تو چشام زل زد و
اهسته گفت:
مدرسان شریف..



رفته بودیم شمال دختر خالم اومد بگه بریم تو آلاچیق بشینیم گفت بریم تو اون قالاچیا بشینیم منو پسر خالم داشتیم زمینو گاز میگرفتیم



وسطای سال تحصیلی بود که من بچه های سرویسمونو بستنی مهمون کردم میدوستم رانندمون از بستنی خیلی بدش میاد و نمیخوره بره همین براش نخریدم وقتی اومدم به بچه ها بدم به راننده سرویس گفتم ببخشید چون میدونم دوس ندارید شما رو آدم حساب نکردم.بنده خدا مونده بود چی بگه.منم که دیگه تا آخر سال روم نمیشد بهش نگا کنم.هر وقت منو میبینه میگه گل دختر بازم نمیخوای منو آدم حساب کنی؟؟!!!




یه روز با خالم برای ناهار خونه ی مادربزرگم دعوت بودیم، ناهار که خوردیم ما دخترا پاشدیم که ظرفا رو بشوریم ، یه دختر خاله دارم همیشه موقع ظرف شستن میگه حالم خیلی بده و میره میخوابه. من هم که عصبانی شده بودم رفتم تو اتاق دیدم زیر پتو خوابیده ، با تمام قدرتم یه لگد محکم زدم زیرش وقتی گفت اخ یخ کردم نگو این داماد خالم بود که توی اتاق خوابیده بود….!! منم دیگه هیچ وقت به دختر خالم نگفتم بیا ظرف بشور.

 

 

 

يه بار رفتيم عروسي راهش هم خيلي دور بود
منم خسته رسيدم
بعد از سه ساعت عروسي تموم شد منم اومدم برم بيرون كه پدر داماد وايساده بود جلو در
خواستم بگم مبارك باشه
گفتم خدا رحمت كنه
ديگه اونقدر خجالت كشيدم كه ديگه…


یه ایمیل خیلی مهم واسه معلمم میخواستم بزنم خیلی عجلهداشتم تایپ کردم فرستادم بستم رفتم

فردا ایمیلم رو چک میکردم دیدم جواب داده
چیییییییییییییییییییییییی یی؟

دوباره ایمیلم رو نگاه کردم دیدم کیبورد انگلیسی بوده فارسی تایپ کردم فرستادم براش

قیافم دیدنی بود



یه سوپری کنارخوابگاهمون بود(سوپررضایی)وقتی چیزی لازم داشتیم شبا که نمیشدبریم بیرون,زنگ میزدیم میاوردخوابگاه…یه شب,یه خبرمهم بهم رسید که بـــایدزنگ میزدم خونه و شارپنداشتم!باگوشی دوستم زنگ زدم گفتم سلام آقای رضایی سحر هستم شدیدا شارژ لازم دارم بخدا صبح پولشو میارم و…
نمیذاشتم اون حرف بزنه!دیدم عصبانی شده میگه من رضایی هستم استاد فیزیک مکانیک!!!صبح رفتم حذف کردم:




این سوتیه داداشمه.
چند روز پیش داشت با دوستش صحبت میکرد که یهو بحثه کارت هدیه اومد وسط دوستش میگه میشه کارت هدیه رو شارژ کرد دادشه ماهم خیلی جدی میگه نه اون کارته تو که تول پوشه!!!(منظورش این بود که پول توشه!)


تو جمع خانواده نشسته بودیم که داداشم که کمتر از شش سال داره به بابام گفت :منو ببر به ارایشگاه داداشی
بعد منم گفتم اره اون طرف مو رو خیلی خوب می زنه
بعد داداشم می گه :نه اونی که داداش رفته قوی شده
همه یه جوری نگاهش می کنیم
بعد فهمیدیم منظورش باشگاه است
.
.
بعد از ده دقیقه داداشم میگه :بابا من رو به بارایشگاه ببر

 

 

یه بار داشتیم واسه پسرعموی بابام کارساختمون میکردیم سرناهار که شدهمون پسرعموی بابام به من که سنم از همه کمتربود میخواست پول بده برم وسایل بخرم بیارم منو کشید یه کنار به آرومی بهم گفت ببین فرزاد جان این پولو بگیر منم فکر کردم چون نسبت به سنم زیاد کار کردم میخواد بهم پول بده وتحسینم کنه ندونستم میخوادپول خرید بده همش اصرار میکردم که نه عموجون نمیگیرم به خدا وفلان وفلان تا ایکه داد زدگفت ساکت میگم چی میگی واسه خودت باید بری خرید تا عمر دارم این سوتی از یادم نمیره



حدود پنج سال پیش میخواستم به محل سرکار داداشم زنگ بزنم(داداشم توی یک تولیدی شلوار کار میکرد) خب خلاصه زنگ زدم، تا اینکه یه پسره گوشی رو برداشت و گفت بله؟ منم گفتم سلام بله؟ یهو اومدم سوتیمو جمع و جور کنم، سریع گفتم ببخشید منزل تولیدی؟؟؟؟؟ آقا دیگه نشد جلوی خنده خودمو بگیرم و سریع تلفن رو قطع کردم و باخودم گفتم: چی دارم میگم؟ تا دلتون خواست از خنده منفجر شدم.




یه سری یه بنده خدایی که حدودا 45 سالش بود با دختر خانم 16 سالش که هم سنه خودم بود اومد مغازه بابام(سوپر مارکت) بعدش به بابام گف: آقا فریدون لطف کن به دخترم یه شاش 2 تومنی بده(بنده خدا میخواس بگه شارژ 2 تومنی)…منو میگی از خنده روی زمین پهن شدم و بابام هم از اون طرف جان به جان آفرین تسلیم کرد…!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!




ه روزمن تحقیق داشتم…..بعدتویه جمعی مهمون داشتیم مامانم خواست بگه بروتوکافی نت تحقیقتودربیاربرگشت گفت:تحقیقتوازکابینت دربیار………………..دیگه جون برامانموندانقدرخندیدیم….م امان من زیادسوتی میده…..ماهم میخندیم




یه روزرفتم سوپر روبرو دانشگاه مون شارژ بگیرم.در نهایت کلاس گفتم آقا یه شارژ ایرانی هزارسل،لطفاً.همین که گفت چی؟ تازه فهمیدم چه سوتی دادم اون روز آخرین باری بود رفتم مغازش…تا یه ماه شده بود سوژه بچه های اتاقمون.

 

 

یه روز با چند از دوستام رفته بودیم پارک می خواستیم عکس بندازیم.توقسمت شهربازیش بودیم و می خواستیم اون چرخ و فلک پشت سرمون تو عکس بیفته.(اون لحظه چرخ و فلکه در حال حرکت بود)منکه رفتم عکس بندازم یهو یکیشون داد زد ننداز ننداز.ترسیدم فکر کردم چی شده.گفتم چرا؟گفت آخه چرخ و فلک وایساد.عقل کل فکر کرده بود چرخششم تو عکس میقته!!!خخخخخخخخخخخخخخخخخخ� �




یه پسر دایی دارم که از بچگی معروف بود به خالی بندی.یه روز با دایی کوچیکم با موتور داشتن تو جاده ملارد میرفتن. این پسر دایی ما به داییم میگه عمو این سد اکبر که میگن همین جاست؟ دایی منم یه نگاهی به اطراف میکنه می بینه بالای یه در نوشته “صدا گیر”




یه روز باخونواده ی داییم اینا رفته بودیم جنگل منوخواهرم باهم رفتیم دور بزنیم بعد که برگشتیم پیش جمع دیدم که اون یکی دیگه داییم باپسردایی بزرگم هم اومدن منم رفتم سلام و علیک و روبوسی بعد جوگیر شدم به پسرداییم هم دست دادم خواستم روبوسی کنم که تازه فهمیدم چیکارکردم!قیافه ی مامانم دیدنی بود:-)


زنداییم اومد بگه قبض برق و گاز گفت قبض برگ و قاز



مامان دوستم اومد بگه دارم میرم قبض برق روبگیرم گفت دارم میرم قبض قبرموبگیرم خخخخخخخخخخخخخخ

 

یه روز رفته بودم خونه ی دوستم موقع خداحافظی با مامانش گفتم دستتون درد نکنه اومدم بگم زحمت دادم گفتم زحمت کشیدم همه خندیدن اومدم درستش کنم گفتم زحمت دادین بدتر شد حالا همه خنده منه بدبخت رنگم مثل لبو!!!!!!!!!!


یه بار با یکی که خیلی خیلی رودرواسی داشتم تماس گرفتم وسط احوالپرسی بین زنده باشید وسالموسلامتید قاطی کردم گفتم:زنده اید؟…. بعدش دیگه دیدم اوضاع خیطه پیچیدم به بازی الو الو الو مهندس صدات نمیاد……بعدن تماس میگیرم.


یه روز با دوستم سوار ماشین بودیم گفتم جواد بپیچ داخله این کوچه
گفت:کلوم کلوچه؟دوتایی زدیم زیر خنده





یه سال یادمه داشتیم با خونواده میرفتیم سفر بین راه رفتیم که بنزین برنیم از پمپ بنزین که اومدیم بیرون متوجه شدیم که در باک بنزین ماشین جلویی نیست حالا مامانم اصرار که بهش بگه سرشو برده از ماشین بیرونو دادمیزد که آقا باک بنزینتون نیست آ ما مرده بودیم از خنده



سر کلاس اینقدر سرو صدا کرده بودیم که معلممون خیلی عصبانی شده بود تو همون حالت داد کشید و می خواست بگه خفه میشید یا بیام خفتون کنم گفت خفه میشید یا خفه بشم

 

مامان و بابام نشسته بودن پای تلوزیون داشتن چارلی چاپلینو میدیدن مامانمم بعده اونهمه تماشا فکر میکرده داره لورل وهاردی میبینه که یهو میگه چارلی هست پس چاپلین کووووو……وای یعنی نمیتونستیم خودمونو جمع کنیمااا.



یبار یکی از دوستام داشت با موبایلش صحبت میکرد که یهو شارژش تموم شد و گوشیش خاموش شد.بدو بدو اومد پیش ما با عجله گف:شارژر همراه اول داری؟
مارو میگی مردیم از خنده


مامانم میخواست بگه صدای گریه ی بچه ی همسایه مثل شیهه ی اسبه
با اعتماد بنفس کامل گفت: شبیه هیشه ی ابسه
ینعتی دوتا کلمرو اشتباهی گفت
آی خندیدیم
آی خندیدیم
بعدشم میخواست بگه مالزی گفت مالازی



این سوتی یکی از دوستامه ،سوار تاکسی بودم ، دیدم یه دختر خوشگل و سنگین جلو نشسته پیاده شد ، دست کرد تو کیفش ، گفتم مهمون ما باش خانوم خوشگله دیدم از تو کیفش یه قبض در آورد داد به راننده گفت : ” این قبض و بگیر، بابا , وقت برگشتن برو عکسهای منم از آتلیه بگیر ” هی سرخ و سفید می شدم ، خواستم جمعش کنم، گفتم : ” دخترتون هستن ، ماشالا چقد حالت چشما و فرم صورتشون شبیه شما بود ” راننده گفت ” بیخود شیرین زبونی نکن ، الان مهمون کردنو بهت نشون میدم…!!!


ابجیم تازه نامزد کرده بود یه روز اومد گفت بیاین بشینیم باهم جدول حل کنیم منم با اینکه اون موقع خیلی با هاش رو در بایستی داشتم گفتم باشه من سوالا رو می خونم یهو رسیدم به کلمه مارکوپلو به جای این کلمه خوندم ماره کوپولو (مار چاق)
اخ اخ اخ خیلی ضایع شدم

 

چند سال قبل پسر خالم با خانومش اومده بودن خونه مون بعد واسه بابام ی کاری پیش اومد مجبور شد بره موقع خداحافظی با پسرخالم دست داد بعد اصن حواسش نبود دستشو طرف خانوم پسرخالمم دراز کرد بنده خدا نمیدونست چیکا کنه ی نگاهش به بابام بود ی نگاهشم به شوهرش!بعد یدفه ای ما متوجه شدیم کلی به بابام خندیدیم بابام که تازه فهمیده بود چه سوتی داده با کلی خجالت از خونه رفت بیرون!



پدر بزرگم تعریف کرد
اون موقع که تازه ماشین اومده بود
سوار تاکسی میشه
موقع پیاده شدن میبینه یکه از مسافر ها داره روی زمین دنبال چیزی می گرده
بهش میگه:چیزی گم کردی؟
اونم جواب می ده:آره، کفشام نیست
می خواستم سواره ماشین بشم درشون آوردم ولی الان هر چی می گردم نمی بینمشون




یه روز سر کلاس پرورشی معلم بیچاره رو عاصی کرده بودیم…اونم یهو جوش اورد با تمام عصبانیت.. رو به بغل دستیم…عین حرفاش(خفه شو..اره تو..تو که دهنت داری مثه اسب عرعر میکنی) الان کلاس ما میز سالم نداریما



یه روز یکی از دوستام اومده بود خونمون داشتیم تو فیس بوک گشت میزدیم. یهو یه عکس اومد رو صفحه مانیتور.
آقا رفیقم نه گذاشت نه برداشت محکم داد کشید: بزن لایتو(منظورش لایک بود). آقا مارو میگی تا 2 ساعت داشتم میز کامپیوترو گاز میگرفتم.



با خانواده شوهرم رفته بودیم شیراز.میخواستیم بریم نارنجستان(باغی به نام نارنجستان).پدر شوهرم نمی تونست اسم باغ رو تلفظ کنه. ایستاد که آدرس بگیره گفت گرجستان کجاست؟ما مردیم از خنده.چند بار دید که نمیتونه بگه آخر تصمیم گرفت بگه باغ نارنج.

 

 

 

 

 

 

 

 



 

این سوتی مربوط به خواهرمه:چند وقت پیش با داداشم داشتن میرفتن خونه خالم بعد یه جا خواهرم از ماشین پیاده شده بره برا خالم نون بخره بعد از اینکه رفته یه ماشین پشت ماشین ما پارک کرده که توش پره پسر بوده و رانندش پیاده میشه.خواهر ما هم از همه جا بی خبر بعد از اینکه نون میخره میره سوار اون ماشین میشه!و نون رو میگیره طرفه اون پسره و میبینه پسره(داداشم) نون رو نمیگیره بر میگرده نگاش میکنه و جیغغغغغغغغغغ میکشه!پسرا هم یک صدا میگن نترسید!!!!داداشمم از تو ماشین خودمون با تعجب داشته نگاه میکرده!!!!!!!!!!!!



رفته بودیم شمال تازگیا بعد داشتیم خرید میکردیم وارد یه مغازه شدیم که لیوان ماه تولد میفروخت بابای منم تا اون موقع این چیزارو نمیدونست .گفتم من یکی میخرم بابام گفت خوب ماه تولد من چی میشه؟مامان گفت :راس میگه ماه تولد من چی میشه؟؟من و بابا و مامانم متولد یه ماه هستیم (متولد اردیبهشتیم) منم برگشتم خودمو و اونارو نشون دادم و بلند گفتم:گاو گاو گاو…یعنی انقد ضایع شدم و همه خندیدن که نگو!!!



داخل مراسم فتحه خوانی بودیم ، بعد از مراسم رفتم به صاحب عزا گفتم خداوند رحمتت کنه.گفت من نمردم اون داداشمه که مرده




مامانم معاون مدرسه اس یه روز تعریف میکرد میگفت یه دانش آموز بود که اصلآ درس نمیخوند کلآ همه ی معلما از دستش شاکی بودن یه روز زنگ زدم به مامانش گفتم بیاد مدرسه وقتی اومد من شروع کردم به زنه گفتم دخترتون اصلآ درس نمیخونه و این حرفا اونم برگشت گفت به خدا منم خیلی نصیحتش میکنم که درس بخون اقلآ یه گوهی یه معلمی چیزی بشو بیچاره مامانم میگفت رنگ هممون تو دفتر پرید




یکی از دوستانم سال پیش با پدر بزرکش رفته بودن مسافرت توی یک پارک چادور زدن خوابیدن شب پدر بزرگش میره دستشوی برگشتن میره توی چادر یک خانم واقا می خوبه اشتباهی خوابش میبره صبح روز بعد کتک مفصلی می خوره تازه کلانتری ودردسر دیگه برمیگرده پدر بزرگ گفته تا روزی که زندم مسافرت نمیرم


نظرات شما عزیزان:

minaf
ساعت16:02---7 مهر 1393
دیدی آخرش منو تنها گذاشت و رفت ، از زمین قلبمو برنداشت و رفت ، دیدی آخرش منو دیونه کرد ، واسه رفتن همین و بهونه کرد ، دیدی اون وعده هایی که رنگی بود ، تمومش واسه قشنگی بود ، دیدی اونی که دلمو بهش دادم ، رفت از چشمای نازش افتادم ، دیدی اونی که می گفت ماله منه ، دم آخر نیومد سر بزنه ، دیدی خط زد اسمم و از دفترش ، رفت و اسپند نزدم دور سرش ، دیدی اون نخواست برم به بدرقش ، دیدی باختم تو مسابقش ، دیدی مهربونیارو زد کنار ، رفت و چشمامو گذاشت تو انتظار ، دیدی رفت گذاشت به پای سرنوشت ، گفت شاید ببنیمت توی بهشت .....
پاسخ: متن زیبایی بود فدااااااااات


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





سه شنبه 25 شهريور 1393برچسب:,

  توسط  رز  |
 

 



گـاهـی بــاید رفـت و بعضـی چیــزهای بردنـی را بـا خـود بــرد ، مـثل یـــــاد ،مـثل غــرور ، و آنچــه ماندنـیست را جــا گــذاشت ، مـثل خــاطره ،مـثل لبـخند ، رفـتنت ماندنــی مــی شود ، وقتــی کـه نبــاید بـروی !
lida82128@yahoo.com


 

اس ام اس تولد
سری ( 1 )
سری ( 2 )
تک بیتی های زیبا
سری ( 1 )
اس ام اس های عاشقانه
اشعار متون عاشقانه
سری ( 1 )
سری(2)
سری (3)
سری ( 4 )
اصطلاحات طنز امروزی
سری ( 1 )
ایا میدانید
سری ( 1 )
شعر های طنز و خنده دار
سری ( 1 )
طرح های زیبای اس ام اس
سری ( 1 )
گالری عکس های من
سری ( 1 )
سری ( 2 )
اشعار متون عاشقانه
سری ( 1 )
سری ( 2 )
جکستان
سری ( 1 )
سری ( 2 )
کاریکلماتور
سری ( 1 )
اس ام اس تبریک سالگرد ازدواج
سری ( 1 )
جملات پشت کامیونی
سری ( 1 )
قلبهای متحرک
سری ( 1 )
گلهای متحرک
سری ( 1 )
هنرنمایی روی برگ
هنر نمایی روی پر
عکس با متن های عاشقانه
عکس های متحرک عاشقانه
چیستان و معماها
سرگرمی
تصاویر متحرک کوچولوهای فانتزی
سوتی های بامزه
♥♥نوشــــــته هـــــای متــــــــحرک فــــارســــی و انگلیــــــــسی♥♥
هنرنمایی روی تنه ی درخت
عکس عاشقانه غروب خورشید
اعترافات تكان دهنده شما!
جدا کننده های متن
اس ام اس فاز سنگین
هنرنمایی روی دست
شخصیت شناسی
هنر مندي روي انگشت دست
گالری عکس های عاشقانه
هنرنمایی روی سنگ
به بعضیا باید گفت
عکس های کارتونی عاشقانه
هنر نمایی روی تخم مرغ
خـــوشـــحـــالی یــعــنــی . . .
عكس هاي تنهايي
دوستي يعني .....
گلچین اشعار سهراب سپهری
عکس های متحرک تولدhappy birthday
عكس هاي عاشقانه
شعر هاي كوتاه از فروغ فرخ زاد
اشعار کوتاه از حسین پناهی
شعر های کوتاه از مهدی سهیلی
عکس های سیاه و سفید
sms جالب و خنده دار الکی مثلا
عکس های غمگین عاشقانه

 

 اس ام اس مخاطب خاص
 اشعار و دلنوشته های حسین پناهی
 گالری عکسای من
 عاشقانه
 sms جالب و خنده دار الکی مثلا
 عکس با متن های عاشقانه
 عکس های سیاه و سفید

 

3 شهريور 1394
7 مرداد 1394
7 فروردين 1394
1 فروردين 1394
2 اسفند 1393
3 بهمن 1393
2 بهمن 1393
1 بهمن 1393
2 دی 1393
1 دی 1393
7 آذر 1393
3 آذر 1393
2 آذر 1393
7 آبان 1393
6 آبان 1393
1 آبان 1393
7 مهر 1393
6 مهر 1393
4 مهر 1393
3 مهر 1393
2 مهر 1393
1 مهر 1393
7 شهريور 1393
6 شهريور 1393
3 شهريور 1393
2 شهريور 1393
1 شهريور 1393
7 مرداد 1393
6 مرداد 1393
3 مرداد 1393
1 مرداد 1393

 

رز

 


تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان رز سیاه و آدرس blakroz.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





احساس
خیال باطل
عاشقانه
خرید اینترنتی کیف رولی
ترفند های علوم کامپیوتری
کلبه مدرن
خرید مونوپاد
خلوت کده ی منو شاهین
ست خیاطی سوینگ کیت
پسر خوب
یک مرد
زندگی 185
مهندس اب
سکوت
ندای عشق(غمکده)
سخنان حکیمانه و ناب
تنهاترین تنها
خنده هاي دخترونه
وصال نزدیک است...
دانلود ایرانی
****دانلود فیلم و موسیقی****
دختر عاشق
خــنـــدهـ هــای وحــشــتــنــاکــــ
خاطرات من
اینجادست تقدیرمینویسد
عاشقانه ها
aşk
موزیک چت
عاشق خسته
پسر بیخیال♥♥♥♥
پسر بیخیال
♥ وبلاگ مجید اصغرزاده ♥
خفن سرا(جنبه نداری نیا)
just girls
پناه غم
بروز باش
قلقلک
دانلود سرای جاوا
googoosh love
My voice
عاشقانه ها
ای کاش هنوز اینجا بودی....
black rose
love lorn
رئیس ابی ها
gust girllllllllllllllllllllll
عشقم سارا
طرفداران سریال های آمریکایی
مجله اینترنتی نصر
عنــــصــــر شـــــــیــــک
دانلود اس وای
موبایلستان
gps ماشین ردیاب
دیلایت فابریک
جلو پنجره لیفان ایکس 60

 

عینک آفتابی زنانه
☜☆☞
حباب ساز جاگل بابل
فروشگاه ساعت مچی
ساعت مچی مردانه
تبادل لینک هوشمند خنده فان
اواره مرگ
عـاشــقانــــــــــــــــــــه عشقولانـــــــه
عشق واقعي ما دوتا
مهتاب چت
تو بهـــم دادی آرامشـــو.. حالا که دله مــــن،باهــــاته شکر
هنر پشت صحنه هفتم
ܨܓܨ♥♥בפֿـترے اَز جـنـس بآرآטּ ♥♥ܨܓܨ
:: همفکری با دکتر علی شریعتی ::
عــ ـســ ـــ♥ـــل وبـــ
فقط خنده
حرف های من
فقط و فقط محض خنده (+عکس
فقط برای عاشقان
M هی بابا
gust girllllllllllllllllllll
همه چیز از همه جا
handsome boy
بی همتا اس ام اس
عشقونفرت
آموزشگاه مردمی
عاشقانه رضا
رئیس ابی ها
سرعت دی ال
عشق یعنی تنهایی
حمل و ترخیص لباس از چین به ایران
حمل و ترخیص لنج دبی
جلو پنجره لیفان ایکس 60
الوقلیون

 

RSS 2.0

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 117
بازدید دیروز : 129
بازدید هفته : 410
بازدید ماه : 869
بازدید کل : 36762
تعداد مطالب : 148
تعداد نظرات : 579
تعداد آنلاین : 1



*****************************

کد ساعت عاشقانه

******************

گروه آوات

////////////////////////// target="_blank" href="http://skylogo.loxblog.com/"> -------------------------- -------------------------------- موزيك ---------------------------------- كد كج شدن عكس *********************** كد متحرك كردن عنوان ------------ کد بارش برف ----------------------------------